کتاب تاریخ جهان، تاریخ را از دوران پارینه سنگی و غارنشینی آغاز میکند و تا جنگ جهانی اول پیش میآید. در این اثنا، به تمدن مصر، بینالنهرین، هند، چین، یونان و روم میپردازد. به یونان مفصل میپردازد و تاریخ شروع دموکراسی در این کشور و آغاز فلسفه را اندکی شرح میدهد. از بودا میگوید، از کنفوسیوس و تائو، و تا شکلگیری سوسیالیسم و مارکسیسم و اندیشههای ترقیخواهانه پیش میآید. از دوران قرون وسطا مینویسد، از آغاز مسیحیت نقل میکند و از اسلام و انتشارش؛ از رنسانس میگوید و از کشف قاره آمریکا؛ سپس دورۀ استعماری و امپراتوری مقدس روم و شکلگیری کشورهای جدیدِ آلمان و ایتالیا.با توجه به سال انتشار اولیه این کتاب (1936) که درست قبل از جنگ جهانی دوم است، نویسنده ضمیمهای با مضمون رخدادهای پس از جنگ جهانی اول، که مشمول جنگ جهانی دوم هم میشود، به کتاب افزوده است.با این همه، هنوز هم برایم سوال است که چرا در این کتاب شناختهشده و پرفروش و عالمگیر، فصلی جدا به امپراتوری ایران اختصاص داده نشده است. جز اشارهای از روی اجبار به جنگهای ایران و یونان، و یادهایی جستهوگریخته از فرهنگ و افکار و تولیدات منتشر شده در سرتاسر جهان، خبری از آن توضیح و تفصیلی که دربارهٔ هند و مصر و بینالنهرین و یونان و چین نوشته شده، نیست. بهنظرم منصفانه نبود و نیست.بههرحال، صرفا به دستاویز این ایراد، همچنان نمیتوان از جذابیت و گیرایی این کتاب کاست. ظاهراً نگاه
گامبریچ به تاریخ، چه تاریخ هنر باشد چه تاریخ جهان، و نوع پرداختن به آنها، در کنار قلمش، اساساً جذاب و گیراست. یکی از مستکنندهترین کتابخوانیهای همهٔ عمر من، خواندن
«تاریخ هنر» گامبریچ بوده است. تاریخ جهان هم بیشوکم همان حسوحال را داشت، اما کمتر. شاید چو از شعرهایم!...
ما را در سایت از شعرهایم! دنبال می کنید
برچسب : نویسنده : falakhanedoran بازدید : 59 تاريخ : سه شنبه 11 مهر 1402 ساعت: 0:34